امروز: جمعه 10 فروردین 1403
دسته بندی محصولات
بخش همکاران
بلوک کد اختصاصی

فرهنگ از دیدگاه مراجع

فرهنگ از دیدگاه مراجع دسته: علوم اجتماعی
بازدید: 1 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 48 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 61

محققان و صاحبنظران فرهنگ شناس تاكنون دهها تعریف یا توصیف پیرامون شناساندن فرهنگ ارائه داده اند در دایره المعارف بریتانیكا تعداد تعاریف فرهنگ تا كنون به یكصدو شصت و چهار رسیده است با دقت در این تعاریف به این نتیجه خواهیم رسید كه تعدادی از آنها برای شناساندان یك یا چند عنصر فرهنگی ذكر شده است مانند فرهنگ علمی فرهنگ هنری فرهنگ ادبی فرهنگ اخلاقی

قیمت فایل فقط 24,700 تومان

خرید

محققان و صاحبنظران فرهنگ شناس, تاكنون دهها تعریف یا توصیف پیرامون شناساندن فرهنگ ارائه داده اند . در دایره المعارف بریتانیكا تعداد تعاریف فرهنگ تا كنون به یكصدو شصت و چهار رسیده است با دقت در این تعاریف به این نتیجه خواهیم رسید كه تعدادی از آنها برای شناساندان یك یا چند عنصر فرهنگی ذكر شده است. مانند فرهنگ علمی , فرهنگ هنری , فرهنگ ادبی , فرهنگ اخلاقی , و تعدادی دیگر از این تعاریف فقط برای بیان گونه های مختلف یك پدیده ی فرهنگی مثلاً هنری ذكر شده اند . برخی دیگر فرهنگ پیرو را توضیح می دهند , و بعضی دیگر فرهنگ پیشرو را معرفی می نمایند , اگر چه به این دو اصلاح تصریح نكرده اند . یك مثال ساده برای بیان اینكه آن همه تعاریف , نتوانسته است یك مفهوم جامع را برای فرهنگ ارائه دهد . اینست كه عده ای از اشخاص سعی می كنند برای تعیین مركز دایره نقطه های  فراوانی درون دایره بزنند ولی هیچ یك از آن نقطه ها مركز حقیقی دایره نیست , زیرا صاحبنظران یا جامعه شناسان فرهنگی , آن هویت اصلی انسان را كه پرچم خود را در مرز طبیعت و ماورای طبیعت زده است : دو سر هر دو حلقه ی هستی / به حقیقت به هم تو پیوستی , جدّی در نظر نگرفته و بنابراین فقط به بررسی معلومات عناصر فرهنگی محدود , آن هم در عرصه ی فیزیكی پدیده ها و فعالیتهای فرهنگی پرداخته اند . بدیهی است كه به این ترتیب شمار معلومات در عرصه ی فیزیكی نه تنها می تواند به یكصد و شصت و چهار تعریف برسد , بلكه می تواند از هزار هم تجاوز كند . شما برای اثبات این حقیقت می توانید به بی اعتنایی یا كم اعتنایی تعریف كنندگان فرهنگ به قطب درونی ذاتی آن , مانند قطب ذاتی زیبایی , توجه فرمایی . در صورتی كه فرهنگ حقیقی است دو قطبی , درون ذاتی و برون ذاتی , جامعترین تعریفی كه از فرهنگ با نظر به اكثر تعاریف به عمل آمده می توان ارائه داد این است : (( فرهنگ عبارت است از كیفیت یا شیوه ی بایسته و یا شایسته برای آن دسته از فعالیتهای حیات مادی و معنوی انسانها كه مستند به طرز تعقل سلیم و احساسات تصعید شده ی آنان در حیات معقول تكاملی باشد )) . 2

عناصر و مصادیقی كه برای استفاده از توضیح تعریف فرهنگ در دایره المعارفهای بزرگ و كتابهای لغت دنیای امروز آمده شامل هر دو كیفیت یا شیوه ی بایسته و شایسته است . یعنی موارد و مصادیقی كه بیان شده است هم شامل حقایق شایسته می گردد و هم شامل ضرورتهای حیات انسانی , مانند آنچه كه در دایره المعارف فرانسه آمده است : (( فرهنگ , مجموعه ی دانشهای دریافت شده توسط فرد یا جامعه است . مانند مجموعه ای از فعالیتهایی كه تابع قواعد اجتماعی _ تاریخی گوناگون بوده و با ساختار هایی كه نتیجه ی تغییر رفتار و كردار در تحت شرایط تعلیم و تربیت خاص بوده است )) . این جمله شامل هر دو گونه فعالیتها و شرایط كاملاً ضروری حیات و شایستگیهای غیر ضروری است . البته همان طور كه در مباحث بعدی خواهیم دید معنای هر یك از بایستگیها و شایستگیها , آن نیست كه خواسته های نفسانی بشر در آن دو معقوله ( بایستگیها و شایستگیها )  دخالت نداشته باشد . بعضی از صاحبنظران عقیده دارند كه مفهوم فرهنگ شامل بایستگیهای ضروری زندگی , مانند علوم طبیعی یا علوم انسانی نمی شود , بلكه فقط شامل شایستگیهایی است كه می تواند مبنای فرهنگها قرار بگیرد . در این مورد دو اصل مهم را باید در نظر گرفت : اوّل اینكه هر اندازه فرهنگ از واقعیات جبری و زندگی طبیعی بالاتر برود و از حقایق تكاملی ذات برخوردارتر باشد , انسانی تر می گردد , و دوم آن اصل روحی بسیار والا است كه بر طبق آن انسان همواره می خواهد همه ی شئون و فعالیتهای زندگی او باردار ارزش كمالی باشد . با نظر به این دو اصل است كه عده ای از صاحبنظران انسان شناس معتقدند كه باید فرهنگ همواره به عنوان یك عامل آرمانی و پیشرو در حركت تكاملی انسان , نقش اساسی را به عهده داشته باشد .

لزوم تحقیق در تعاریف فرهنگ

ما در این بخش با دقت در تعاریف مشروح فرهنگ اقوام و ملل مختلف دنیا به این نتیجه ی قطعی خواهیم رسید كه چون فرهنگ گرایی اصیل در ذات انسانهاست , لذا با وجود قدرتها , خودكامگیها , و لذت پرستیها به وجود خود ادامه خواهد داد , و اینست معنای این آیه ی شریفه كه می گوید : (( خداوند از آسمان , آبی فرستاد , آن آب در درّه به مقدار آنها به جریان افتاد , سیل جاری كف بلند بر روی خود آورد ( چنانكه ) آن فلزاتی كه آتش برآنها شعله ور می كنید تا زینت آلات یا كالا ( ی دیگر ) از آنها بسازید . خداوند مثال حق و باطل را چنین می آورد . اما كف ( آب یا فلز ) ناپایدار است و پوچ می شود و می رود و اما آنچه كه به حال مردم سودمند است در روی زمین پایدار می ماند , خدواند مَثَل ها را بدینسان می آورد )) . 8 

قرنها بگذشت این قرن نویست          ماه آن ماه است و آب آن آب نیست

عدل آن عدل است و فضل آن فضل هم       لیك مستبدل شد این قرن و امم

قرنها بر قرنها رفت ای همام               وین معانی برقرار و بر دوام

آب مبدل شد در این جو چند بار     عكس ماه و عكس اختر برقرار

پس بنایش نیست بر آب روان      بلكه بر اقطار عرض آسمان

تحقیق در تعریف فرهنگ از دیدگاه مشهورترین دایره المعارفها و بعضی از منابع جامعه شناسی و كتابهای لغت , بیشتر برای اثبات این حقیقت است كه نشان دهیم وجود تكامل انسانی در معنای حقیقی (( فرهنگ )) در میان همه ی جوامع به عنوان كیفیت یا شیوه ی بایسته یا شایسته ی حیات بشری , تضمین شده است . و اگر عده ای از خود خواهان سوداگران سلطه جویان با پوچ گرایان بخواهند فرهنگ را تا حد یك بهشت پدیده های مبتذل تنزل بدهند و نام آن را فرهنگ بگذارند , مبتنی بر حقیقت نبوده و ریشه ای ضد انسانی دارد . اما آنچه كه در این میان موجب بروز تعاریف مختلف و متعدد شده است , تنوع دیدگاههای محققان و صاحبنظران در تفسیر مفهوم فرهنگ با اتفاق نظر در اصل تكاملی آن بوده است . این اختلاف چنانكه خواهیم دید مقداری با گذشت زمان و بروز انواع پدیده ها و مورد توجه قرار گرفتن آنها به عنوان كیفیتهای شایسته ی حیات بوده , و در برخی موارد معلول خصوصیتهای محیطی و برداشت از جهان بینی ها بوده است . برای نمونه در زبان فارسی (( فرهنگ )) به معنی كشیدن دو شاخه ی درختی را می گفتند كه آن را بخوابانند و خاك به زیر و روی آن بریزند تا بیخ بگیرد و بعد از آن , آن را كنده به جای دیگر نهال كنند . در زبان عربی , (( الثقافه )) به معنی پیروزی , تیز هوشی و مهارت بوده , سپس به معنی استعداد فراگیری علوم و صنایع و ادبیات به كار رفته است .

در فرانسه , (( كولتور )) از كلمه ی لاتین (( كولتورا )) گرفته شده است و به معنی بارور كردن ( زمین ) كاری در جهت تولید , حاصلخیز كردن , و عمل كاشتن ( گیاه ) است . در آلمانی به معنی پرورش باكتریها و موجودات زنده بر روی زمینه ی مواد غذایی تهیه شده , كاشتن و رسیدگی كردن زمین زراعتی , و گروه جدید پرورش داده شده از زندگی حیوانی یا گیاهی آمده است . و سرانجام در روس برای تعیین تاثیر انسان بر طبیعت , مشخص كردن دستاوردها و نیروهای عامل این دستاوردها به كار رفته است

جستجو برای كشف آن حقیقت جامع ثابت و ارزشی كه فرهنگ نامیده شده است 


2_ البته این تعریف مشترك برای فرهنگ پیشرو است نه فرهنگ پیرو كه ترقی و تكامل را هدف گیری نمی كند .

8 _ رعد (13) /17

قیمت فایل فقط 24,700 تومان

خرید

برچسب ها : فرهنگ از دیدگاه مراجع , References culture

نظرات کاربران در مورد این کالا
تا کنون هیچ نظری درباره این کالا ثبت نگردیده است.
ارسال نظر